گفتم: 
ـ «این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش؟...» 

گفت: 
ـ «صبری تا کران روزگاران بایدش. 
تازیانه رعد و نیزه‌ی آذرخشان نیز هست، 
گر نسیم و بوسه‌های نرم باران بایدش.»