۵ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

عنوان ندارد

آه.

۹۸۱۰۲۵ ، ۲۰:۳۰
ص.

عنوان ندارد

باید برم و پایین تک‌تک توییت‌های احمقانه‌شون بنویسم خفه شو.

ولی فایده نداره. این جوری که خفه نمی‌شن. :(

هعی... هیچ کاری بلد نیستم. :(

۹۸۱۰۲۵ ، ۱۶:۴۹
ص.

عنوان ندارد

بیا و زنده شو ای ماه

که مثل فاتحه هر شب

بر این دریچه بتابی.

۹۸۱۰۲۱ ، ۱۰:۳۲
ص.

عنوان ندارد

آخه خدا... این چه رسمیه؟ 

حتّی نمی‌دونم از چی بیشتر ناراحتم. حتّی نمی‌دونم ناراحت باشم یا نه. کاش مطمئن بودم ازین که اونایی که باید براشون غصه خورد ماییم نه اونا. امّا الآن فقط امیدوارم. یعنی... نمی‌دونم. به خودم باشه، بارها دلم خواسته که بمیرم و بعد مرگم هیچی مطلق باشه. ولی می‌دونم که این خیلی مسخره‌ست. ناراحت‌کننده‌ست. پوچه.

آه. آخه این جوری که نمی‌شه. نمی‌شه این قد الکی باشه که. آه. چقد درد داره. چقد عزیزاشون دارن درد می‌کشن. آخه... آخه این خیلی نامردیه که...

آه...

۹۸۱۰۱۹ ، ۲۰:۰۰
ص.

بیا رسید وقت درو...

کاش می‌تونستم این جا رو ذخیره کنم، هر وقت همه‌چی برام خسته‌کننده و تکراری شد یکم بیام نگاهش کنم حالم خوب شه.

کاش...

کاش می‌خوابیدم

تو رو خواب می‌دیدم.

۹۸۱۰۰۵ ، ۱۶:۵۱
ص.