۸ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

عنوان ندارد

هر چی صبر کرد آسمون آبی نشد
ابرا موندن، هوا آفتابی نشد :‌)

۹۸۰۴۱۷ ، ۱۹:۵۸
ص.

عنوان ندارد

چرا آدما می‌پرسن چرا؟

۹۸۰۴۱۲ ، ۲۰:۵۱
ص.

۷۰۰

گنجشکک اشی‌مشی
لب بوم ما مشین.

پ.ن. راستی ۱۱ تیر هم دوست دارم و شاید دلیلش این باشه که ۱۱ و ۴ به نظرم از بی‌ربط‌ترین عددها به همن. 

۲۱۱۸. ماه توش آه داره.

۹۸۰۴۱۱ ، ۲۰:۰۷
ص.

عنوان ندارد

راستی خواب چیه؟

خیلی باحال نیست که زمان رو حس نمی‌کنیم وقتی خوابیم؟ قشنگ یه راه فرار از زمانه. فقط حیف که یه وقتایی هر کاری می‌کنی درش باز نمی‌شه.

۹۸۰۴۱۰ ، ۱۹:۵۷
ص.

عنوان ندارد

یه روزایی هیچی معنی نمی‌ده. نمی‌دونم چی کار کنم باهاشون. فقط منتظر می‌مونم تموم شن.

دوست ندارم انتظار رو هم.

۹۸۰۴۱۰ ، ۱۹:۵۶
ص.

«هفت دریای جهان یک قطره باران بایدش»

گفتم: 
ـ «این باغ ار گل سرخ بهاران بایدش؟...» 

گفت: 
ـ «صبری تا کران روزگاران بایدش. 
تازیانه رعد و نیزه‌ی آذرخشان نیز هست، 
گر نسیم و بوسه‌های نرم باران بایدش.» 

۹۸۰۴۰۸ ، ۱۹:۴۳
ص.

عنوان ندارد

امروز خیلی هی حالم خوب نبود و اذیت بودم و فلان؛ بعد الآن آب خوردم دندونم هم درد گرفت و دیگه دیدم نمی‌توانم. :)) به مامانم می‌گم چرا نمی‌میرم راحت شم و زده زیر خنده که دیوونه‌ای تو به خدا :)) بابابزرگت تو ۸۰ سالگی اینو می‌گفت اون وقت تو به خاطر این دردای کوچولو این طوری شدی. 

راست می‌گه ولی خب چی کار کنم. :)) 

ولی جدی زندگی خیلی دردسر نیست؟ هی حواست باید به کلی چیز باشه و سخته خب. از دستت در می‌ره دیگه.

۹۸۰۴۰۴ ، ۰۰:۲۴
ص.

«ملالی نیست، جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور»

ولی این انصافانه نیستا. :(

حالا با این دید که چی انصافانه‌ست که این باشه هم می‌شه نگاه کرد ولی خب...

پ.ن. راستی! دست‌آورد نوزده سالگی‌م این بود که گواهینامه‌م رو گرفتم قاب کردم گذاشتم گوشه کیف پولم. خوبه قشنگ‌تر شده. 

پ.ن. نه حرفی ندارم... فقط دلم می‌خواد حرف بزنم...

دانلود

۹۸۰۴۰۳ ، ۱۳:۴۸
ص.