دلم مى‌خواد کلى زبان جدید یاد بگیرم، یه عالمه.

امیدوارم تو قرابت‌هاى ادبیات آهنگ‌هاى چاوشى نداشته باشه.

و امیدوارم ریدینگ‌هاى زبان‌ش حواس‌پرت‌کن نباشه. یه بار یه ریدینگى بود درباره یه زبان ساختگى. اسپرانتو. همه‌ش سر آزمون داشتم فکر مى‌کردم که یادم بمونه برم درباره‌ش سرچ کنم.

خیلى دوگانگى شخصیت دارم. تو همه‌چى. خیلى خیلى. 

خوش‌حالم که آرژانتین حذف نشد.

مرصادالعباد مال نجم دایه ست و سیرالعباد مال سنایى. سین سین.

امیدوارم تابستون رو به بطالت نگذرونم.

امیدوارم رشته‌ى موردعلاقه‌م رو پیدا کنم. با این‌که ایت دازنت ریلى متر.

حس خوبى ندارم. TT 

کاشکى کنکور قبل تولدم بود. 

کاشکى جام‌جهانى بعد کنکور بود. نه. مهم نیست هر وقت که مى‌خواست مى‌بود. ولى کاش ایران حذف نمى‌شد. 

تتو نکنید بابا چرا آخه.

یه عکسى دیدم تو یه کانالى مال یه فیلمى بود یحتمل، نوشته بود تو الان ١٨ سالته و من ٨، بعد تو ٢٨ سالت مى‌شه و من ١٨، بعدش ٣٨ سالت و من ٢٨، و بعد تو ٤٨ و من ٣٨ و اون موقع دیگه تفاوت زیادى با هم نداریم. واقعنا.  

آدمى به امید زنده‌ست ولاغیر.

خواهرم بیدار شد. ١٢:٥٠. ظهر عالى متعالى.

واقعا این سرمستى عارفانه تو این شعرا چى مى‌گه. اصلا کلا چى مى‌گن اینا. صوفى و فلان. درک نمى‌کنم. خیلى هم دلم نمى‌خواد درک کنم البته. 

یکى از بیت‌هایى که دوست‌ش داشتم یحتمل به خاطر ریتم‌ش که اونم احتمالا دارم اشتباه مى‌خونم؛ مشنو اى یار که غیر از تو مرا یارى هست، یا شب‌وروز به جز فکر توام کارى هست. 

صبح آهنگ برخیز سینا سرلک رو گذاشته بودم آلارم، بعد آهنگه با خوابم قاطى شده بود فکر مى‌کردم تو خواب داره پخش مى‌شه. تازه گشنه هم بودم، داشتم خواب مى‌دیدم که مثلا مى‌خوایم شام بخوریم منتظر بابام و یسرى دیگه‌ایم که بیان و هى نمى‌اومدن. بعد دیگه گرمم هم بود، تو خوابم پشت میزم کلافه نشسته بودم و داشتم فکر مى‌کردم چرا با این که کولر رو روشن کردم هنوز گرمه. کلا نمى‌خواستم پاشم.  

امروز اتفاقى یه جا خوندم که برخیز مال هوشنگ ابتهاجه متن‌ش. زیباست.

ایشالا خدا کمک‌مون مى‌کنه.

Higher, higher, higher we go tell me, tell me 

The journey's only just begun, begun
١٤:٠٠