کاشکی میشد برم و ده سال بعدم رو یه نگاه خیلی کوچولو بکنم و برگردم. ولی نمیدونم آیا خود این نگاه کردنه در اون چیزی که میبینم لحاظ میشد یا نه.
هیجانش میرفت ولی خب از کنجکاوی دارم میمیرممم چی کار کنممم.
پ.ن. یه چیزی. مثلا آدم بره ببینه آیندهش رو، بعد ممکنه یه چیزی باشه که کلّی تعجب کنه و فکر کنه من چه جوری همچین زندگیای رو دارم تحمّل میکنم!؟ ولی خب وقتی به مرور پیش رفته زندگیش اون طوری شده نفهمه که داره چه زندگیای رو تحمّل میکنه.
یادم بندازید ده سال بعد حواسم باشه یه وقت وسط یه زندگی غیرقابل تحمّل از دید الآنم گیر نکرده باشم.
پ.ن. یه if alive هم کلا قبل جملههام بندازید. :))