۲ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

"I wonder what it's all about"

یک دلیل رنج‌آور بودن زندگی به خاطر اینه که‌ همش تو رو به چیزها و کسایی وابسته می‌کنه که خواسته یا ناخواسته ترکت می‌کنن و یا تو مجبور می‌شی که ترکشون کنی. مجبورت می‌کنه محو شدن همه‌ی خاطره‌هات یا فرو ریختن همه‌ی رویاهات رو تماشا کنی و به روی خودت نیاری و به زندگیت ادامه بدی. نمی‌دونم غم و سنگینی این جدایی‌ها به خوشی‌هایی که وابستگی به وجود می‌آره می‌ارزه یا نه. احتمالا باید کمی دور شم تا تشخیص درست‌تری بدم. هر چند اون قدر فرقی هم نداره... خیلی نمی‌تونی جلوش رو بگیری.

I could feel it go downBittersweet I could taste in my mouthSilver lining the cloudsOh, and II wish that I could work it out
The Hardest Part از Coldplay.
۰۱۰۹۱۸ ، ۱۹:۲۹
ص.

«رفت رفت دیدی رفت؟»

ددلاین اپلیکیشن دانشگاه‌ها داره بهم فشار میاره. سردرگمیم در این که واقعا چی می‌خوام اذیتم می‌کنه. فکر کردن به جا گذاشتن آدم‌هایی که دوست دارم این جا ناراحتم می‌کنه. خوندن و شنیدن هر روزه‌ی خبرها و بحث‌ها و دعواها و اعلامیه‌ها روحم رو خاکستری کرده. کسی که می‌گفت می‌تونم بهش تکیه کنم تا جایی که می‌تونسته خودشو ازم دور کرده. از آدم‌های آشنایی که در دانشگاه می‌شناختم تعداد کمی باقی مونده. سمت چپ قفسه‌سینه‌م به خاطر استرس مدام درد می‌گیره.

گاهی اوقات تصویر روشنی در ادامه می‌بینم. گاهی نه. در هر حال، دارم تلاشم رو می‌کنم. فقط خیلی تنهام؛ نیاز داشتم کمی غر بزنم.

.

اونی که می‌گفت هیچ‌وقت
تنها نمی‌شی
نه تو آسون، نه تو سخت

۰۱۰۹۰۷ ، ۱۴:۳۱
ص.