شرح

خانه سخنی اگر ماند
خانه سخنی اگر ماند

سخنی اگر ماند

سخنان (۱۲۷)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
اخطار!
۲۳ مرداد ۰۳ ، ۰۶:۲۲
هایـ تن
حالا من اون موقع برا این پست کامنت گذاشته بودم ولی دقت نکرده بودم گل‌هاش شبیه قلب هستن، آی‌کیوم پایین بود به نظرم
۲۳ مرداد ۰۳، ۱۱:۵۹
پاسخ:
فکر کنم که حالا لزوما قلبی نیستن ولی قلبی‌هاش قشنگ‌ترن. :دی
۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۹:۵۳
هایـ تن
تعبیر قشنگی بود اینکه جایی باشی که خاطره‌ای قدیمی‌تر از چند هفته باهاش داشته باشی ولی حالا علی‌رغم قشنگیش شامل حال من نمی‌شه، یعنی من اینطوری بهش نگاه نکردم، من بیشتر شبیه یه بیسون (یا بوفالوی) در حال فرار دائمی‌ام و به مناظر اهمیت نمی‌دم.
۲۳ خرداد ۰۳، ۰۷:۳۵
پاسخ:
نمی‌دونم اون جوری شاید بهتر باشه.
۰۲ تیر ۰۲ ، ۲۲:۳۴
‌‌
تولدت مبارک!
۳ تیر ۰۲، ۱۵:۰۲
پاسخ:
ممنونم
۱۵ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۴۷
Neg
درست‌ه منم بعد هزار سال دارم می‌بینم، ولی آخ‌جون پست جدیددد 🥲
۱۵ مرداد ۰۱، ۱۶:۳۱
پاسخ:
D:
۰۹ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۲۱
هایـ تن
من هنوزم فکر می‌کنم کلید طلایی همون انتظار نداشتنه. انتظار داشتن دو طرفه‌ست و اگه تو از کسی انتظار داشته باشی اونم از تو انتظار داره و چون این یه قرارداد مبهمه من دوستش ندارم.
در ضمن شما گولزن برتر هفته شدین :)
۱۲ مرداد ۰۱، ۲۲:۱۲
پاسخ:
این که مبهمه خوب نیست واقعا. ولی به نظرم نمی‌شه ازش فرار کرد و باید صرفا تلاش کرد که تا جای ممکن واضح بشه. 
با تشکر :))
۲۵ تیر ۰۱ ، ۰۱:۳۶
زهرا ن.
چه خوب که دوباره نوشتی.
۲۵ تیر ۰۱، ۱۶:۰۰
پاسخ:
:)
۱۹ دی ۰۰ ، ۰۱:۰۴
زهرا ن.
همین که آدم همه‌ش نگاه‌ش به آخر هرچیزی باشه، همه‌چیز براش بی‌معنی می‌شه.
۱۹ دی ۰۰، ۰۱:۵۸
پاسخ:
هومم..
۱۸ دی ۰۰ ، ۰۹:۳۸
ساجده طالبی
من اول کرونا خیلی ترس از دست دادن داشتم. نمی‌دونم چی شد که الان دیگه خیلی نیست.
ولی یه مصداق دیگه ازش برام وقت‌هاییه که احیانا در مورد مهاجرت فکر می‌کنم. می‌میرم و خیلی جدی اشک و آه و ناله راه می‌ندازم.
۱۸ دی ۰۰، ۱۰:۴۹
پاسخ:
آها..
آره منم. فکر کنم مهاجرت و کلا مفهوم «رفتن» خیلی به مرگ نزدیکه.
۱۱ دی ۰۰ ، ۰۹:۱۹
هایـ تن
آقا این تاریخ پست‌ها رو که مثلا 001009 نوشته جدیده یا قبلا هم اینطوری بود؟
۱۱ دی ۰۰، ۱۱:۲۹
پاسخ:
نه جدید نیست همیشه همین جوری بود. :دی 
۱۰ دی ۰۰ ، ۰۱:۰۱
Neg
راضی‌م که Aaron گوش می‌دی 🥲
۱۰ دی ۰۰، ۱۶:۲۵
پاسخ:
D:
۳۰ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۱
زهرا ن.
یه‌کم بیش‌تر گنجینه‌ی موسیقیاییت رو با ما شریک‌شو. ^^
۳۰ آبان ۰۰، ۲۳:۱۳
پاسخ:
چشم.
۲۴ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۹
‌‌ Elle
چرا اینقدر کم می‌نویسی حقیقتا؟ :))
۲۴ آبان ۰۰، ۲۰:۱۳
پاسخ:
نوشتنم نمیاد. :‌‌‌( :‌‌)) 
۱۴ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۳۵
ملیکا میم
«خالی» واقعا زیباست. خیلی زیاد.
۱۴ مرداد ۰۰، ۲۱:۴۷
پاسخ:
اوهوم.
۱۸ تیر ۰۰ ، ۲۲:۵۶
هایـ تن
من خیلی موافق نیستم وبلاگ‌ها رو به دو دسته‌ی غم‌انگیز و غم‌نینگیز تقسیم کرد :)
۱۸ تیر ۰۰، ۲۳:۲۱
پاسخ:
درسته. منم اینو نگفتم. فکر کنم تو همه‌ی وبلاگ‌هایی که من می‌خونم غم هست. ولی خیلی کم سیاهی مطلق دیدم.
۱۵ تیر ۰۰ ، ۱۸:۳۶
مریم
به نظرم خیلی نوشته های جالبی دارین. :))فقط یه سوال.چه طور برای متن های مختلف عنوان یکسان گذاشتین:-؟
۱۶ تیر ۰۰، ۱۲:۴۹
پاسخ:
ممنون. اگر نمی‌تونید عنوان یکسان بذارید احتمالا آدرس پست‌هاتون با عنوانشون مشخص می‌شه. از قسمت تنظیمات بلاگ می‌شه نحوه آدرس‌دهی پست‌ها رو عوض کرد.
۱۰ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۸
هایـ تن
بعد من یه علاقه‌ای هم دارم که برم برای پستی که 200 هزار سال ازش گذشته کامنت بذارم. به هر حال چیه بابا دلتنگی‌های شما، 20 دقیقه نگه می‌دارن بری تو صف واستی نماز بخونی جوراب رو نپوشیده بدویی برگردی، من مرسی دلم تنگ نشده :)
۱۱ اسفند ۹۹، ۰۸:۳۸
پاسخ:
:)) 
۳۰ آبان ۹۹ ، ۱۹:۲۶
هایـ تن
سلام، امروز یه سریال می‌دیدم (Raised by Wolves) یه اندروید (ربات انسان‌نما) به اون یکی می‌گفت من دوست دارم تو شاد باشی اونم می‌گفت ما انسان نیستیم و شادی واقعی هیچ‌وقت امکان پذیر نیست، خوبیش این بود که ناامیدی واقعی هم هیچ‌وقت براشون امکان‌پذیر نبود :)
۳ آذر ۹۹، ۰۹:۱۷
پاسخ:
D:
۱۲ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۳۴
ساجده طالبی
حتما. :دی
پیداش کنم، می‌فرستمت.
۱۳ شهریور ۹۹، ۱۳:۳۱
پاسخ:
:>
۱۱ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۵۹
ساجده طالبی
به همین برکت قسم. :))
یه عکس از پسردایی کوچیکه‌م دیده بودم که سوار گوسفند بود، پام رو کردم تو یه کفش که منم می‌خوام.
۱۱ شهریور ۹۹، ۱۴:۳۹
پاسخ:
:))) اگر دوست داشتی عکست رو برام بفرست ببینم. :-"
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۴۹
ملیکا
اگه مشهد بودی می‌تونستم برات دوره‌ی آموزشی «چگونه از گربه نترسیم؟» بذارم. (با شرکت گربه‌های مهربان یکی از پارک‌ها) :)))
۱۱ شهریور ۹۹، ۰۱:۱۹
پاسخ:
مرسی :)) البته گربه‌ها در رده‌ی بعدی مورچه و پشه قرار می‌گیرن. از فاصله‌ی نیم متری براشون دست تکون می‌دم. :-
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۵۹
هایـ تن
مورچه ندیدین پس، من تهران از این مورچه‌های گنده که شبیه اسبن و گاز می‌گیرن ندیدم تا حالا، ولی ما شهرستان داشتیم، دیگه شانس آوردین همشهری ما نشدین :)
۱۱ شهریور ۹۹، ۰۱:۱۴
پاسخ:
شبیه اسب. :)) :-
اتفاقا یاد مورچه گنده‌ها هم بودم. ولی منظورم همین مورچه‌های کوچولو موچولو بود.
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۵۳
ساجده طالبی
آخ منم صبا! جوجه حتی. :))
یه عکسیم از کودکیام موجوده که داییم سعی داره من رو سوار یه گوسفندی بکنه و من جیغ‌زنان دارم گریه و فرار می‌کنم. :)) بعد تاااازه! خودم گفته بودم می‌خوام سوار گوسفند بشم.
۱۰ شهریور ۹۹، ۲۰:۴۷
پاسخ:
:)))
سوار گوسفند آخه :))
۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۸
dh ]d
باورم*
۲۸ مرداد ۹۹، ۲۰:۰۷
پاسخ:
مرسی :)
۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۰
ساجده طالبی
منم دقیقا مینویسم بهتر میشم. :دی
و آه، فرهاد زیبا. :)
۲۸ مرداد ۹۹، ۱۳:۱۷
پاسخ:
کلا راه خوبیه واسه آروم شدن. :دی
:)
۰۳ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۵۴
ساجده طالبی
من چه قدر این آهنگ رو دوست دارم.
۳ مرداد ۹۹، ۱۳:۵۸
پاسخ:
قشنگه. :) 
۰۹ تیر ۹۹ ، ۰۹:۱۹
lil kdsj
یک سلام بر تو صبا.
۹ تیر ۹۹، ۱۸:۲۱
پاسخ:
علیک سلام بر تو مهم نیست. :))
۲۹ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۲
Neg
سلام صبا!
دلم برات تنگ شده
الان که دارم فکر می‌کنم، در رابطه با این پست آخرت در حال حاضر می‌خواستم یه چیزی بگم و حس می‌کنم مثلا شخصا به خودت پیام بدم بهتره تا این‌جا خب.
و نمی‌دونم چرا هنوز دارم داستان می‌بافم و تایپ می‌کنم. :))
۳۰ خرداد ۹۹، ۰۱:۱۹
پاسخ:
سلاام 
^_^
امیدوارم خوب باشی. :)
:)) اگه هنوزم می‌خواستی یه چیزی بگی بیا تلگرام بگو. :دی 
۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۳
هایـ تن
سلام، من یه خیلی وقت پیش یه بار که بستری بودم بیمارستان تبم خیلی بالا بود بعد پرستاره می‌گفت این این‌قدر تبش تو این مدت بالا بوده که عادت کرده وگرنه حالش خیلی بده، خودش نمی‌فهمه :)

به هر حال، در همه احوال و در همین زمان حال، حال بد رو جدی بگیرین و بهش عادت نکنین، مثل یه عفونت کوچیک می‌مونه و ما رو از آرزوهامون دور می‌کنه، مجالا یه راه حلی براش پیدا کنین :)
۲۹ خرداد ۹۹، ۱۲:۳۱
پاسخ:
I wish I could :)
۰۴ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۱
هایـ تن
سلام، عیدتون مبارک، در ضمن خوبی اینکه نوشته‌هاتون پخشه اینه که اگه شرلوک هولمز بهتون مشکوک شه براش سخته همه‌ نوشته‌هاتون رو پیدا کنه :)
۴ خرداد ۹۹، ۱۶:۴۳
پاسخ:
سلام، مرسی عید شما هم. :دی
آره به نظرم حتما برم یه کاری انجام بدم که مشکوک شه حداقل این پراکندگی یه فایده‌ای داشته باشه.
۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۴۶
هایـ تن
قربون دستت، داری می‌ری برا رفع تشنه‌گی منم شراب بیار :)
۲۱ ارديبهشت ۹۹، ۰۴:۳۲
پاسخ:
:))))
۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۲۶
lil kdsj
دستت چیزیش شده؟ :))
۱۷ ارديبهشت ۹۹، ۰۴:۲۴
پاسخ:
نه. :-
۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۶
ساجده طالبی
«ما شکیبا بودیم
و این است آن کلامی
که ما را به‌تمامی
وصف می‌تواند کرد.»
:)
۹ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۵۵
پاسخ:
:)
۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۳۶
ساجده طالبی
مطمئن نیستم، ولی فکر کنم می‌فهمم حالی رو که می‌گی و به‌شکل سینوسی، گاهی تجربه‌ش می‌کنم. موافقم که نه خوشحال‌کننده‌س نه ناراحت‌کننده.
۳ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۵۴
پاسخ:
اوهوم.. 
۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۵۶
هایـ تن
حالا من سال پیش آرزوی سال عجیب و غریب کردم براتون که کلی اتفاق وحشتناک افتاد به جاش، ان‌شالله امسال سال آروم و ساکتی باشه براتون، اینم یه امتحانش بکنیم :)
۶ فروردين ۹۹، ۱۹:۴۹
پاسخ:
مرسی.. :)
منم امیدوارم حال‌‌تون خوب باشه.
۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۶:۰۰
N
عیدت مبارک.
۱ فروردين ۹۹، ۰۸:۱۱
پاسخ:
ممنون عید شما هم! :)
۱۲ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۲۸
زهرا ن.
من به شدت محتاج فست بک‌وارد هستم ولی.
۱۳ اسفند ۹۸، ۰۰:۳۹
پاسخ:
هعی..
۱۹ دی ۹۸ ، ۲۲:۵۲
زهرا ن.
آه.
۰۵ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۵
هایـ تن
مدت زیادی هست ننوشتین، تهران خواب خوب دیدن سخت شده، یه سفر برین فقط برای یک شب خواب خوب
۶ دی ۹۸، ۱۲:۵۹
پاسخ:
اتفاقا اومدم سفر و واقعا ناراحتم که دارم برمی‌گردم.
۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۷
هایـ تن
حالا من متن رو گشتم، کاری پیدا کردم ولی گاری پیدا نکردم. دیگه خنگ شدم، برم یه بار دیگه بگردم :)
۵ آذر ۹۸، ۲۰:۴۳
پاسخ:
:)) چشم بصیرت می‌خواد. :-
۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۴:۵۴
زهرا ن.
حس می‌کنم این طولانی‌ترین پستی بود که تا حالا نوشتی.
۲ آذر ۹۸، ۱۶:۱۶
پاسخ:
نه ها! ولی قبول دارم به طرز عجیبی طولانی شد. :-
۱۵ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۳
‌‌ Elle
از اون موقعی که گفتی هر بار که من چیزی می‌نویسم احساس همدردی می‌کنی، هی به این فکر می‌کنم که ینی تو این پست هم این حس رو داشت؟ یا کلا هنوزم همدردی می‌کنه یا نه؟ :))
۱۵ آبان ۹۸، ۱۹:۲۳
پاسخ:
حالا به طور خاص با تک‌تک پست‌هات شاید هم‌دردی نکنم ولی به طور کل چرا هنوز هم هم‌دردی می‌کنم. :‌))
۱۴ آبان ۹۸ ، ۱۱:۱۳
هایـ تن
گربه‌ها علاوه بر انعطاف سرعت‌شون هم خوبه، به نظرم شما یه مقدار رو سرعتت کار کن :)
۱۴ آبان ۹۸، ۱۲:۱۴
پاسخ:
هعی.. چقد از همه نظر از من جلوترن واقعا.
۱۲ آبان ۹۸ ، ۰۳:۴۳
زهرا ن.
در مورد چیزی که راجع به گربه‌ها و خیابون‌گردی نوشتی: =))
۱۲ آبان ۹۸، ۰۴:۳۶
پاسخ:
:))
۲۱ مهر ۹۸ ، ۱۳:۵۲
ملیکا میم
نمی‌دونم خریدی یا نه، ولی خب اگه می‌دونی که کتاب خوبیه بخر. سخت نگیر. :))
البته بهتره بدونی کسی داره این حرف رو بهت میزنه که امروز برای خرید یه بلیت ساده به کل خانواده زنگ زد. :))
۲۱ مهر ۹۸، ۱۵:۵۶
پاسخ:
اگه می‌دونستم خوبه که می‌خریدم. ترسیدم که حرف‌های تکراری و غیرکاربردی زده باشه. :-؟
:)))
۰۶ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۳۴
‌‌ Elle
به نظر من ریشه درد آدما مشترکه تقریبا، فقط نقش‌ها عوض می‌شن. یا شایدم ظاهر درد فقط عوض می‌شه ولی از یه جای مشترک ریشه می‌گیرن. خلاصه از این حرف‌ها دیگه؛ نمی‌دونم. می‌خواستم یه چیزی بگم :))
۶ شهریور ۹۸، ۱۸:۰۵
پاسخ:
اوهوم... شاید.
راستی وبلاگ مذکور هم وبلاگ خودت بود اگه معلوم نبود. :دی
۰۵ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۳
هایـ تن
تا جایی که من می‌دونم اون دنیا اونا قراره سوال بپرسن، یه لیست تودو برا این دنیا بنویسین :)
۶ مرداد ۹۸، ۰۰:۰۸
پاسخ:
:‌))) حالا یه کورسوی امیدی دارم بذارن ما هم یه سوالایی بپرسیم. :دی
۰۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۴
هایـ تن
کجا بودین که می‌شد ستاره‌ها رو اون هم دو تا دو تا دید؟! من الان آسمون رو نگاه کردم خبری نبود، شاید لامپای بالا سرتون رو با ستاره‌ها اشتباه گرفتین :)
من هر موقع به این فکر می‌کنم که ماها موجودات خیلی خیلی کوچیکی هستیم و جهان خیلی خیلی بزرگه و میلیاردها سال نوریه حالم بهتر می‌شه، البته نه خیلی زیاد، یه اپسیلون :)
۴ مرداد ۹۸، ۱۰:۴۹
پاسخ:
وسط پارک. نه واقعا ستاره بود. یکی دوتا ازین پرنورا معلومن معمولن. (تا حالا به شباهت این دوتا کلمه دقت نکرده بودم. :)))
آره قبول دارم. یکم حس بی‌اهمیتی ِ همه چیز می‌ده به آدم. به من حداقل.
۱۳ تیر ۹۸ ، ۰۱:۵۶
زهرا ن.
ای بابا، تولدت بوده و من نمی‌دونستم. مبارک باشه. ❤
۱۳ تیر ۹۸، ۱۲:۰۰
پاسخ:
مرسیی زهرا. ^__^ ><
۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۱:۳۵
ناشناس
پس 11 اردیبهشت رو دیگه دوست نداشته باش :دییی
۱۲ تیر ۹۸، ۱۱:۵۳
پاسخ:
باشه.
۱۱ تیر ۹۸ ، ۲۱:۰۷
ناشناس
"4" : 4=2+2, 2=1+1 : "11"

قبول نیست؟ :))
۱۱ تیر ۹۸، ۲۱:۱۴
پاسخ:
الآن هدف اینه که من دیگه ۱۱ تیر رو دوست نداشته باشم؟ :)) 
حالا بخوام سخت نگیرم قبوله؛ ولی یه دو اون وسط اضافه ظاهر شده.
۰۴ تیر ۹۸ ، ۰۰:۴۱
... !!
هست.. خیلی هست..
۴ تیر ۹۸، ۰۰:۴۹
پاسخ:
هعی..
۰۳ تیر ۹۸ ، ۲۰:۲۲
| فاخته |
مجموعه ی "نامه ها"ن.اسم اولیش هست "خسته ایم خسته" اسم دومیش "سراغ شعر نمیروم"
حالا نمیدونم اسمای تک تکشونو دقیق گفتم یا نه اما تو همین مایه ن
۳ تیر ۹۸، ۲۰:۴۸
پاسخ:
آها ممنون. :>>
۰۳ تیر ۹۸ ، ۰۶:۴۱
هایـ تن
اولا خب تولدتون مبارک، 364 روز زودتر تبریک گفتم :)
بعدم من یه عکس خفن از یه مارمولک دم در خونه گرفتم، بفرستم شاید قهرمان شدم :))
۳ تیر ۹۸، ۱۲:۴۲
پاسخ:
ممنونم! ^__^
:))) حتما بفرستین.
۰۲ تیر ۹۸ ، ۲۳:۰۴
A
تولدت مبارک!
۳ تیر ۹۸، ۰۲:۳۰
پاسخ:
مرسی!
۲۵ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۸
هایـ تن
به نظرم بیهوده بودن یا نبودن نوشته‌ها بیشتر به خواننده‌هاش مربوط میشه نه به خود نوشته
راستی نظر دادم به عربی میشه نظرتُ، همینطوری محض اطلاعات عمومی‌تون گفتم :)
۲۶ خرداد ۹۸، ۰۰:۲۲
پاسخ:
اما من فکر می‌کنم بیشتر به دلیلی که به خاطرش نوشته می‌شه مربوط شه. 
مرسی. صیغه‌ی متکلم وحده و متکلم مع الغیر از همه راحت‌تر بود. هنوز یادم مونده. :د
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۳۴
هایـ تن
خب ما تاریخ 22.22 نداریم ولی می‌دونستین تاریخ 11.11.11 فقط یک بار در هر قرن تکرار میشه؟ می‌خوام بگم تا اون تاریخ چیزی نمونده، فقط 13 سال و 7 ماه و 21 روز، تا اون موقع امیدتون رو از دست ندین :)
۲۰ خرداد ۹۸، ۲۲:۰۲
پاسخ:
۳۲ سالمه اون موقع. یعنی مهمّه واسم هنوز این چیزا؟ خودم که فکر کنم باشه. :د
امیدم رو از دست نمی‌دم. ۱۳ سال و ۷ ماه و ۲۱ روز.
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۱۲
هایـ تن
سلام
عیدتون مبارک، من امشب بعد از مدتها موقع خوردن افطاری خودکشی نکردم، یعنی اینقدر نخوردم که بترکم :)
۱۵ خرداد ۹۸، ۰۰:۵۹
پاسخ:
سلام
مرسی؛ عید شما هم مبارک!
=))) خدا رو شکر. 
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۸
Neg
درباره‌ی نور نور نور، منمممم 😶😶😶 و کلا جوشن کبیر خوب‌ه. آهنگین‌ه. دوستش دارم. 🙈
۶ خرداد ۹۸، ۱۲:۲۰
پاسخ:
اوهوم! :>>
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۴:۴۷
هایـ تن
در مورد اون پست برویم، خب جای خاصی هم لازم نیست برین، کوهنوردا وقتی طوفان میاد چادر می‌زنن، همون که بتونن در مقابل طوفان مقاومت کنن ته دره نرن خودش کلیه، شمام فعلا مقاومت کنین ته چاه نرین، ان‌شالله این طوفان یه روز تموم می‌شه، نمی‌دونم شایدم چرت دارم می‌گم :)
۶ خرداد ۹۸، ۱۲:۱۹
پاسخ:
کوهنوردا می‌خوان برن برسن به قله. یا می‌خوان برگردن برن سر ادامه‌ی زندگی‌شون. یعنی می‌خوام بگم دلیل دارن برای مقاومت. احتمالا اکثرشون. 
حالا نه که اون قدر بی‌دلیل باشم که مقاومت نکنم. کلا. :) 
چرت هم که نمی‌گین ولی امیدوارم از چرت گفتن منظورتون جمله آخریه نباشه، چون دلم می‌خواد امیدوار باشم به تموم شدن طوفان. :))
۲۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۲۵
هایـ تن
خب احتمالا به خاطر ماه رمضون این قد ساکت و آرومه خیابونا، می‌خواستم بگم آرزوتون برای نگه داشتن این فضا برآورده نمی‌شه، ولی البته کوهستان هست، اونجا همیشه ساکت و آرومه، برین اونجا :))
۲۸ ارديبهشت ۹۸، ۱۳:۵۰
پاسخ:
البته فکر کنم هر تایم دیگه‌ای از سال هم اون ساعت ساکت باشه. :دی 
دوست داشتم پیشنهادتون رو. 
۱۴ فروردين ۹۸ ، ۰۵:۴۷
هایـ تن
سلام، "به دنیا تو من" یا "یه دنیا تو من"؟
امیدوارم این گیر دادن من به کلمات براتون آزاردهنده نباشه، نه اینکه کلا خودم آدم آزاردهنده‌ای هستم :)
۱۴ فروردين ۹۸، ۰۹:۵۳
پاسخ:
سلام. 
چه جالب، اگه ی باشه مربوط‌ می‌شه به متن! ولی نه. یه آهنگی بود داشت می‌خوند به دنیای تو من وابسته شدم، اول این رو نوشتم. :دی البته ی ش رو جا انداخته بودم.
آزاردهنده نیست.
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۱۰
B
عیدت مبارک :).
۱ فروردين ۹۸، ۱۲:۰۰
پاسخ:
مرسی! عید شما هم.
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۲۲
هایـ تن
سال نو هم مبارک، احتمالا آرزوی خوبیه که سال ۹۸ هم عجیب و غریب باشه براتون :)
۱ فروردين ۹۸، ۱۲:۰۰
پاسخ:
سال نوی شما هم مبارک. ^_^
نمی‌دونم! شاید باشه. مرسی. =)
برای شما هم سال خوبی باشه. :)
۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۳۳
زهرا ن.
سال نوت مبارک و پر از حال خوب. ><

۲۹ اسفند ۹۷، ۱۸:۳۹
پاسخ:
مرسیی زهرا. ^__^ 
سال نوی تو هم مبارک. امیدوارم برای تو هم همین‌طور باشه. :>>
۰۹ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۱۵
زهرا ن.
خوشحالم که این‌طوریه. :دی
۹ اسفند ۹۷، ۱۹:۳۶
پاسخ:
D:
پ.ن. البته‌ها. الآن که دارم بهش فکر می‌کنم شاید منظورم رو اشتباه رسوندم. حالت تعادل‌ش جای خوبی نیست منظورم بود و این‌که برای این‌که تو اون حالت نباشم باید انرژی زیادی صرف کنم. :‌)) اما حالا. :-"
۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۶
زهرا ن.
من نمی‌خوام چیزی بگم در بابِ از این حالت دربیا و اینا، چون برای خودم پنج سال طول کشید، ولی در اومدن ازش ناگهانی‌ست، این که یکهو به این نتیجه برسی که از فردا یه آدم دیگه باشی.

نمی‌دونم می‌تونه حس خوبی به‌ت بده یا نه، ولی تو تنها کسی نیستی که این حال و افکار ُ داری.
۹ اسفند ۹۷، ۱۰:۵۳
پاسخ:
حالا دیشب خسته بودم وگرنه اون‌قدرها هم بد نیستم الآن‌ها. :دی 
قبول دارم. منتهی انگار حالت تعادل پایدارش این‌جاست. یکم حواسم نباشه برمی‌گرده سر خونه اول. :‌))
:)
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۵
lil kdsj
شاید هیچکس ندونه که تو دقیقا حالت چطوری خوب میشه و از این وضعیت درمیای، غیر از خودت.
ولی من یچیزی میدونم، اینکه اگر خودتو از این حالت درنیاری(به هررر طریقی، فکر نکردن الکی به پوچی ها، تجربه کردن کارای جدید، فعال بودن توی جامعه اطرافت، هرچیزی که خودت فکرش رو میکنی) بعدا بدجور حسرتش رو میخوری. الان داری بهترین سالای عمرت رو هدر میدی به فکر کردن به اینکه تو خوب نیستی، دنیا خسته کننده ست، اتفاقا همه زودگذرن و و و. این حجم از فکر کردن به ناتوانی هات، حالی رو دوا نمیکنه حقیقتش صبا. و یروزی پیر میشی و میبینی چقدر عمری که رفته رو صرف چیزی کردی که میتونستی توی پیری بهش فکر کنی. اون موقع دیگه واقعا داغون میشی .
۲۰ بهمن ۹۷، ۲۳:۳۵
پاسخ:
آه. می‌دونم می‌دونم ... ولی نمی‌تونم.
سعی می‌کنم بیشتر سعی کنم ولی. :)
مرسی.
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۱
هایـ تن
حتی مبهم‌ترین حالای بدم یه دلیلی دارن، بیشتر وقتام مسخره‌ست ولی خب بی‌دلیل نیست. من معمولا دلایل کوچک رو بیشتر دوست دارم یعنی فکر می‌کنم کسایی که دلایل بزرگ برای ناراحتی دارن خودشون رو نمیشناسن، به هر حال اگر بتونی یکی شبیه خودت پیدا کنی احتمالا حالت بهتر میشه، اگر هم نتونستی پیدا کنی خودت شبیه خودت باش، یک عمر درگیر انتظارات و توقعات دیگرانیم
۲۰ بهمن ۹۷، ۲۰:۴۵
پاسخ:
آره. شایدم بعضی وقت‌ها، آدم می‌خواد فرار کنه از دلیل‌هاش. نمی‌دونم.
مرسی. :)
۰۳ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۰
هایـ تن
ر فروردین رو نذاشتین :)
زندگی یه اتفاق طبیعیه، ولی ماها به نظرم اونو از حالت طبیعیش خارج کردیم
۴ بهمن ۹۷، ۰۱:۴۴
پاسخ:
ای بابا. :- مرسی. :‌دی
فکر نکنم خیلی خارج کرده باشیم ولی. :د
۲۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۳
هایـ تن
حالا من می‌خواستم در مورد پست دیروز کامنت بذارم اینکه اون پیرزنه لازم نیست خیلی به خودش فشار بیاره که راضی بشه آینده ای نداره، خسته‌م نباشه تازه، ماها ولی باید الکی صحنه‌سازی کنیم ولی خب این سخن گوهربار رو من هم قبلا گفته بودم که آدمی اگه تلاش کنه فارغ از آینده و هدفی که دنبال می‌کنه (فیوچر و اینا) بازم موفقه و حالش خوبه
۲۴ دی ۹۷، ۰۰:۳۹
پاسخ:
:‌))) این‌که لازم نیست فشار بیاره منطقی بود واقعا. :‌))
هومم ... احتمالا این‌طوره. :دی
۱۲ دی ۹۷ ، ۲۱:۲۶
Neg
این پست بی‌سروته آخرت رو دوست داشتم -هر چند حال خوبی نداشت ماجرا و فلان، ولی از خود متن لذت بردم :-" -
🙄🤷🏻‍♀️🚶🏻‍♀️
۱۲ دی ۹۷، ۲۲:۰۹
پاسخ:
:)))
این پست‌ه هم ایشالا دوسِت داره. 
۰۷ دی ۹۷ ، ۲۱:۴۹
زهرا ن.
:))
۷ دی ۹۷، ۲۱:۵۳
پاسخ:
D:
۰۷ دی ۹۷ ، ۲۱:۱۷
زهرا ن.
باید بگم که تمام این مدت مطالب‌ت ُ می‌خوندم.
۷ دی ۹۷، ۲۱:۱۹
پاسخ:
باید بگم که حدس می‌زدم. :دی
از این که منم می‌تونم به بلاگت دسترسی داشته‌باشم خوش‌حالم. 
۰۷ دی ۹۷ ، ۲۱:۰۷
زهرا ن.
سلام.
خوبی؟
۷ دی ۹۷، ۲۱:۱۶
پاسخ:
زهرااا.
سلام. خوبم. تو خوبی؟
خوش‌حالم که باز اومدی. :‌‌‌)
۲۶ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۸
هایـ تن
یکی از invisible‌ها رو اشتباه نوشتین
۲۶ آذر ۹۷، ۲۳:۵۷
پاسخ:
عه مرسی. :‌))
۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۲:۰۰
Neg
البته وفق پیدا می‌کنن تا جایی که من می‌دونم :))))
من دلم برات تنگ شده‌ها، ولی نمی‌دونم دقیقا چه‌طوری رفع و رجوع می‌شه.
بعد این که، اون آهنگ‌ه رو که گوش ندادم، ولی تف، aaron. مرسی، اه.🚶
دیگه این‌که، چرا جمعت کرد مامانت؟! خب تو هال داشتی می‌خوابیدی دیگه. :(
من‌م نمی‌دونم دانشگاه چه‌طوری‌ه، ولی، روال‌م نسبتا باهاش، و صرفا سر یه موضوعی باهاش مشکل دارم که بی‌چاره تقصیر خودش‌م نیست. =))) :|
۱۶ آبان ۹۷، ۱۶:۴۲
پاسخ:
وای =))
بیا دانشگاه‌مون. :-""" منم دوست داشتم البته یه بار بیام دانشگاه‌تون. :-"
حاضران در سایه رو؟ قشنگه گوش بده. :دی
آخه می‌خواست مواد شوینده و اینا بزنه گفت بوش اذیت می‌کنه. قصدش خیر بود. :دی
:))‌ منم اوکی‌م. ولی یه جوریه کلا. :‌))
۱۲ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۷
هایـ تن
من وقتی به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم هر جا تلاش کردم موفق بودم، بدون اینکه نگران نتیجه‌ش باشم بزرگترین مشکل سطح توانایی ما نیست، بی‌انگیزه‌گیه به نظرم
۱۳ آبان ۹۷، ۰۸:۴۱
پاسخ:
شاید. نمی‌دونم ...
۰۴ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۲
Lora ^^
البته که عده‌ای از ورودی‌های ۹۷، ۷۸ ایا هم هستن :د
هنوز ۴ ماه از ۹۷ مونده ^^
۴ آبان ۹۷، ۲۲:۰۵
پاسخ:
آره. من نگفتم دیگه اون جمله رو، اون آدمه گفته بود. :-"
^^
۲۶ مهر ۹۷ ، ۱۸:۳۸
Neg
من حامی بیشتر پست‌گذاشتنت‌م اصلا. هی پست بذار، هی من بیام بخونم ذوق کنم از وجود پست جدید در وبلاگ ملت.
۲۶ مهر ۹۷، ۱۸:۵۶
پاسخ:
عه هورا. :‌‌)
۲۳ مهر ۹۷ ، ۰۰:۲۰
lil kdsj
ایراد بنی‌اسرائیلی -_-
پ.ن: نه نیست :دی
۲۲ مهر ۹۷ ، ۲۲:۱۵
lil kdsj
حسودی از چی؟ :))
۲۲ مهر ۹۷، ۲۲:۲۴
پاسخ:
نمی‌گم. D:
پ.ن. حسودی «به» البته.
پ.ن. «مهم نیست»؟ :‌))
۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۵:۵۱
ملیکا میم
خودت یکی درست کن. :))
۱۲ مهر ۹۷، ۱۶:۲۹
پاسخ:
دوست دارم ولی سخته. :‌دی
۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۹
ع. ا.
پ.ن آخرت رو منم درمورد خودم دوست داشتم بدونم همیشه.
۶ مهر ۹۷، ۲۱:۴۲
پاسخ:
واقعااا دلم مى‌خواد بدونم. :‌))
۲۹ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۱۰
هایـ تن
boring که نیستی اصلا، ولی چرا emotionless
بعدم من از این سولای چرا بدم میاد جواب ندادی هم ندادی

I don't care :))
۲۹ شهریور ۹۷، ۱۹:۰۷
پاسخ:
I am; but thanks that makes me feel better. :D
emotionless برای این‌که اون موقع که داشتم اینا رو می‌نوشتم حقیقتا هیچ احساسی نداشتم. :))
۲۷ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۰۰
ع. ا.
واقعا باهات تله پاتی دارم. این طوریه که بعد از مدتی میام بلاگ و مثلا تو سه دقیقه پیش پیست گذاشتی. خیلی هم پیش میادا
۲۷ شهریور ۹۷، ۱۸:۰۷
پاسخ:
^__^
۲۴ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۰۴
هایـ تن
من نقاشیا رو الان دیدم دفعه قبل که پست رو خوندم فک کنم نبودن شایدم من اون موقع دیگه داشتم دقت نمی‌کردم :)
خیلی قشنگ بودن به هر حال
اونون اون دایره‌ها رو مثلا با استکان برعکس کشیدین؟ :)
۲۴ شهریور ۹۷، ۲۲:۵۷
پاسخ:
نه اول‌ش نبودن، بعد گذاشتم. :‌‌دی
ممنونم. :‌)
و خداوند پرگار را آفرید. استکان خیلی کوچولوعه.
۱۹ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۲۸
ملیکا میم
خیلی خوب‌اند. ^^
۱۹ شهریور ۹۷، ۲۲:۱۵
پاسخ:
ممنونم. ^^
۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۲۳
ل.
چه‌قد زیبا کشیدی. :'‌>
۱۹ شهریور ۹۷، ۱۹:۴۴
پاسخ:
مرسی. ^^ هر چند که گفتم ایده‌شون زیبا بوده و من نقشی نداشتم. :دی
۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۵
ملیکا
واقعا چرا نتایج‌تونو نمیدن؟ منم کلافه شدم حتی. :))
و این‌که کاش نقاشی‌هاتو می‌دیدیم. :د
۱۹ شهریور ۹۷، ۱۶:۳۷
پاسخ:
x_x
اینایی که گفتم رو می‌تونم اضافه کنم به پست. :>
بعدانویس: Done
۱۷ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۵
ع. ا.
واقعا عجیبه که یه سری آدما رو قرار نیست ببینیم دیگه!
یه سریا هستن که نه اونقدر باهاشون دوستم که بخوام باهاشون معاشرت داشته باشم و باز ببینمشون، نه اونقدری غریبه ام که دلم نخواد ببینمشون. آه.
۱۷ شهریور ۹۷، ۰۰:۱۰
پاسخ:
وای دقیقا!!
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۴۱
هایـ تن
حالا من داشتم برا خودم برنامه‌ریزی می‌کردم که برا پست قبلی کامنت بذارم و از دقتی که در نیم‌فاصله‌ها به خرج دادین هر چند فکر کردین حرفاتون تکراریه تقدیر و تشکر کنم :)
به هر حال ما هم اون موقع یه هفت سالی با هم بودیم و جشن فارغ‌التحصیلی هم نداشتیم، اینکه جزئیات رو نگفتین خیلی هم بد نبود، باعث شد حسودی ما رو برنی‌انگیزانین :))
۱۶ شهریور ۹۷، ۲۱:۵۶
پاسخ:
از تقدیر و تشکرتون تشکر می‌کنم. :‌دی
:‌)) 

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۲
ع. ا.
آهنگ‌هات رو برای من هم بفرست. قول می‌دم دوستشون داشته باشم :))
۱۵ شهریور ۹۷، ۱۸:۲۸
پاسخ:
جدا؟ باشه. ^^
۱۲ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۱۸
هایـ تن
آره باید عضو بشم که شدم، خیلی خوب بود، تجربه جالب و متفاوتی بود، حالا 10 روز انجامش بدم
۱۳ شهریور ۹۷، ۰۱:۰۵
پاسخ:
خوش‌حالم. ^^ امیدوارم مفید باشه. 
۱۲ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۴۲
ع. ا.
نظرت در مورد آهنگ‌های من چیه؟ شافلش این‌طوری می‌شه که مثلا دارم شجریان گوش می‌دم و وقتی تموم می‌شه یهو رپ پلی می‌شه.
۱۳ شهریور ۹۷، ۰۱:۰۴
پاسخ:
مال من‌م در همین اردره واقعا. خوبه تنها نیستم. :‌))
۱۱ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۲۲
هایـ تن
ممنون بابت این متن مفید، بعد اونوخ چطوری باید مدیتیشن کرد؟ یعنی مثلا یه جا بشینی سعی کنی به هیچ چی فکر نکنی؟
ناشی ام در این زمینه :|
۱۱ شهریور ۹۷، ۲۲:۳۵
پاسخ:
اگه می‌دونستم خوب بود. :‌‌)) برای شروع یه چیزی تو این مایه‌ها که یه گوشه می‌شینی و اول‌ش نفس‌های عمیق می‌کشی و بعد چشم‌هات رو ترجیحا می‌بندی و بعد سعی می‌کنی تمرکزت رو روی تنفس‌ت بذاری. یا سعی کنی بدن‌ت رو حس کنی. این‌که چجوری داره نفس می‌کشه مثلا. ولی این که سعی کنی به چیزی فکر نکنی به نظر درست نیست چون نمی‌شه. باید سعی کنی فکرهایی که میان سمت‌ت رو صرفا نگاه کنی و بذاری رد شن. :‌‌‌دی این لینک رو یه نگاه بندازید فکر می‌کنم جالب باشه: https://my.headspace.com/discover/animations
البته بازم می‌گم من خودم هم خیلی اطلاعاتی ندارم. جاهای مختلف چیزهای مختلفی می‌نویسن.
بعدانویس: فکر کنم باید تو سایته عضو بشین که ویدیوهاش رو بیاره. :‌(
۱۰ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۰
ملیکا میم
ذهن آدم خیلی جالبه. این‌که می‌تونی ازش بهترین چیزها رو برداشت کنی و درعین‌حال می‌تونی مدام درجا بزنی با اشتباه‌های تکراری. منم خیلی وقت‌ها به این چیزها فکر می‌کنم. این رضایت درونی. که چقدر مهمه. چون زندگی همه‌ی ما پر از چیزهایی هست که دوست نداریم ولی گاهی وقت‌ها نمیشه تغییرشون داد. پذیرفتن به نظر من یکی از بزرگ‌ترین هنرهای آدمه. و این‌که درنهایت برسی به همون حال خوب درون خودت.

بای دِ وی، من چقدر لازم داشتم همچین چیزی رو. مرسی کلی. :-قلب
امیدوارم بتونیم موفق باشم در این زمینه. :دی
۱۰ شهریور ۹۷، ۲۳:۴۱
پاسخ:
بله واقعا جالبه. و به نظرم یه عالمه چیز می‌تونیم درباره‌ش بدونیم و ازشون استفاده کنیم برای این‌که حال بهتری داشته‌باشیم. :‌دی

خوشحالم. ^-^
من هم. :‌‌)
۱۰ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۳۱
Lora Larson
من می‌تونم این اعتیاد رو بفهمم :))) یک تابستون کامل بهش مبتلا بودم :)) سخت نگیر :د
۱۰ شهریور ۹۷، ۲۲:۳۵
پاسخ:
خوبه. ^^
۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۲۵
مرد مُفرد
سلام قالب ما را می‌توانید منحصربه فرد بکنید؟
ما در قالب اندازه ابتدایی هم سواد نداریم!
۷ شهریور ۹۷، ۱۹:۴۲
پاسخ:
سلام. 
من خیلی وقت پیش‌ها با قالب‌ها سر و کله می‌زدم و الآن خیلی چیزی یادم نیست و حوصله هم ندارم زیاد. ببخشید پس. 
۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۰
ل.
با مرکب خوش‌نویسی کار نکردم ولی فکر کنم فرق داشته باشن.:-‌؟ نمی‌دونم حالا امتحان کن شاید خوب از آب در اومد:‌))
۱ شهریور ۹۷، ۱۵:۱۲
پاسخ:
باشه. :‌))
۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۱
ل.
عجیبه:‌-" طبق تجربه‌ای که دارم معمولا این‌جوریه که آب‌مرکب [ترکیب آب و مرکب:‌))] رو کار می‌کنن و بعد می‌رن سراغ رنگ. خیلی زیباست ولی.
منم تفریحی می‌کشم:‌))) ولی هرچی کار قشنگ‌تر دربیاد خودم هم حس خوبی می‌گیرم ازش. خواهش می‌کنم. :د
۱ شهریور ۹۷، ۱۴:۵۶
پاسخ:
هوم. همون مرکبی که تو خودنویس می‌ریزی یعنی؟ امتحان می‌کنم. :-؟
۰۱ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۴
ل.
چیزه، به نظرم اگه اول آب‌مرکب کار کنی آبرنگ هم راحت‌تر می‌شه. [هرچند من تو هیچ‌کدومشون خوب نیستم در واقع:))]
۱ شهریور ۹۷، ۱۴:۲۲
پاسخ:
آب‌مرکب؟ باید برم سرچ کنم ببینم چی هست. نشنیدم تا حالا.
حقیقتا تفریحی می‌کشم -چرا جمله‌ش این‌طوری شد =‌)))))- و خیلی برام مهم نیست چطور می‌شه صرفا همون که خوش می‌گذره خوبه. :‌دی 
مرسی. :‌)
۰۱ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۳۱
هایـ تن
خیلی خوب بود، از این پستای بلند بازم بنویسین :)
۱ شهریور ۹۷، ۰۹:۱۱
پاسخ:
مرسی :') سعی می‌کنم. :‌دی
۲۴ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۱۷
Lora Larson
من‌م با پست آخرت حسابی موافقم ولی استعداد نقاشی‌م زیر خط فقره (((:
۲۵ مرداد ۹۷، ۰۸:۱۳
پاسخ:
نه اشتباه نکن هر کسی می‌تونه نقاشی کنه. :‌‌))
۲۳ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۵
Lora Larson
آخِی :)) من که هنوز 18 نشدم گواهینامه بگیرم رانندگی کنم صبا :(( :-غصه
۲۳ مرداد ۹۷، ۲۰:۲۴
پاسخ:
امروز اولین جلسه عملی‌م بود تازه البته؛ گواهینامه‌م کجا بود آخه. :‌‌))
یکم دیگه مونده تحمل کن. /ام\
۲۲ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۴
ملیکا
خواهش می‌کنم. ^^
۲۲ مرداد ۹۷، ۰۸:۵۸
پاسخ:
:‌)
۲۱ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۸
ملیکا
من خودم با howl moving castle شروع کردم و خیلی خوبه و خیلی پیشنهاد میشه که ببینیش.
غیر از اون The wind rises و شهر اشباح هم خیلی جذابن. که همشون هم جز انیمه‌های میازاکی اند. :)
۲۱ مرداد ۹۷، ۲۳:۴۲
پاسخ:
عه. مرسى. :>
من چندبار تا وبلاگ‌ت اومده بودم ازت بخوام بهم انیمه معرفى کنى -با توجه به پست‌هات که دیدم انیمه مى‌بینى- ولى نگفتم. مرسى واقعا. ^^
۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۵
ع. ا.
درمورد عنوان می‌خواستم بگم که همیشه یه تیکه از جذابیت‌های وبلاگت برای من عنوان‌هات بود. این که یه تیکه از یه شعر می‌نوشتی و ته پست ادامه‌ی عنوانت رو. به میزان زیادی هم ازت تقلید کردم این مدت.
۲۱ مرداد ۹۷، ۱۹:۲۶
پاسخ:
نمی‌دونم چی شد که این‌قدر بی‌عنوان شدم. 
۲۰ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۴۷
هایـ تن
عذاب وجدان با عکس از ابرای قشنگ :)
بعد اون وقت عقاب‌ها هم اینطوری‌ان، این خرگوشای کوچولوی بدبختو می‌خورن بعد میرن بالای ابرا یه دور می زنن عذاب وجدانشون برطرف میشه :))
۲۰ مرداد ۹۷، ۲۲:۵۸
پاسخ:
=)))))

۱۹ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۵
Neg
آره. همونی بود که اون روز تو عید برگشتن‌ه تو اتوبوس برات گذاشتم.
۱۹ مرداد ۹۷، ۲۱:۱۷
پاسخ:
عه. :‌) خیلی زیباست. مرسی که واسم آهنگ زیبا گذاشتی. :'‌‌)
۱۹ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۵
Neg
دوست عزیز قبل‌تر...؟
نمی‌ری. برو بخر یه سریاشونو :-”
وای، دقیقا :-” من‌م یه ساعت و اندی پیش تازه انتخاب رشته کردم :-””
ولی من دوست ندارم تولدرفتن رو. یا شاید حداقل از وقتی که چندان خوشم نیومده از مکانای نسبتا شلوغ.
۱۹ مرداد ۹۷، ۰۱:۳۰
پاسخ:
منظورم اون دوستى بود که قبل‌تر هم یه آهنگ معرفى شده گذاشته بودم. بعد از این‌که اینو گذاشتم به این فکر مى‌کردم که اون آهنگى که یه بار تو اتوبوس گذاشتى برام هم همین بود؟ یادم نمى‌آد اصلا. :‌(

یه جمع کوچیک از بچه‌هاى خودمونه. وگرنه منم خیلى دوست ندارم مهمونى شلوغ رو.
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۹
Neg
عه! AaRON!
راضی‌م ازت.
۱۷ مرداد ۹۷، ۲۲:۵۱
پاسخ:
:‌‌) 
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۹
ع. ا.
نمی‌دونم راستش
شاید بعدا هی دلم بخواد کامنت بذارم اما چیزی به ذهنم نرسه. ولی یه مدتیه که برای تک‌تک پستات کامنت دارم. :))
۱۷ مرداد ۹۷، ۰۰:۵۲
پاسخ:
راست مى‌گى شاید. :-؟ 
با دید بازترى به پیشنهادت فکر مى‌کنم. :‌)) 
۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۰
ع. ا.
واقعا هر سری که ستاره‌ی زرد مربوط به وبلاگت روشن می‌شه میام و مشتاقم ببینم اون پایین یه جایی برای ثبت نظر وجود داره! واقعا نمی‌خوای تغییری توش ایجاد کنی؟
۱۷ مرداد ۹۷، ۰۰:۴۷
پاسخ:
واقعا اون‌جورى راحت‌تره؟ فکر مى‌کردم این‌ جورى بهتر باشه آخه. 
یادمه یسرى دلایلى هم داشتم، ولى الآن که اومدم بنویسم چیزى به نظرم نرسید. :/ 
درباره‌ش فکر مى‌کنم ولى چون خیلى لجبازم فکر نکنم عوض‌ش کنم. :‌)))
۱۴ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۵۹
هایـ تن
خیلی هم به حرف روانشناسا اعتنا نکنین، راه‌حل‌هایی که میدن بیشتر وقتا بدیهیه، من یه بار با یکیشون صحبت می‌کردم همون دو سه جمله اول احساس حماقت کردم. در ثانی کم‌رویی و در کل درونگرایی به نظر من یک حسنه، از منظر من البته، که یه منظره گنگ و تار و پیچیده و ساکت و دل‌انگیزه :)
۱۴ مرداد ۹۷، ۲۳:۵۵
پاسخ:
اوهوم. با بدیهی بودن‌ راه‌حل‌ها موافقم. :‌))
گاهی منم به زیبایی‌هاش فکر می‌کنم ولی خیلی وقت‌ها یادم می‌ره. مرسی. دید زیبایی بود.
۱۴ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۴
ل.
"و درحالى که از شلوغى بیزارم، همیشه از این‌که زندگى‌م ساکته مى‌نالم."
:-همذات‌پنداری
۱۴ مرداد ۹۷، ۲۰:۳۲
پاسخ:
:')
۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۴
ملیکا
این کانال رو پیشنهاد می‌کنم یه نگاه بندازی برای انتخاب رشته.
@ertiad
:)

این جوهای منفی هم اکثرا غیرواقعیه. دانشگاه اگه بخوای خیلی خیلی می‌تونه خوب پیش بره. نگرانش نباش اصلا و ذوقت رو حفظ کن. :))
۱۴ مرداد ۹۷، ۰۸:۵۲
پاسخ:
مرسی 3>
امیدوارم. 8)
۱۳ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۷
گوشنا صبور
وب را محلی برای روزمره نویسی نکنید
وبلاگتان را جایی برای ماندگاری محتوای ارزشمند نمایید
قلمتان پایدار و مستدام!
۱۳ مرداد ۹۷، ۲۳:۵۸
پاسخ:
خیلی هم محتوام ارزشمنده. :‌‌))

۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۲
هایـ تن
مبارکت باشه، شیرینیش رو هم بشین زیر نور ماه خودت تنهایی بخور، بعدم فقط مهنسی برق :)
۱۰ مرداد ۹۷، ۰۹:۰۵
پاسخ:
ممنونم. :)) 
۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۱
ملیکا
خب پس باید بهت تبریک بگیم. ^^ ؛)
(من همونم که برای رتبه‌ی خوب بقیه حتی بیشتر از خودشون ذوق میکنم. ) :)))))
۱۰ مرداد ۹۷، ۰۹:۰۵
پاسخ:
مرسى ^^ :))
۰۲ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۹
ملیکا
آآآ، بالاخره یکی مثل خودم پیدا کردم. :)) نمی‌دونی چقدر برای همه غیرقابل درکه مشکل من با رمزهام.
فکر می‌کنم بالاخره یک روز جی‌میل دیگه نمی‌ذاره رمزم رو تغییر بدم. :))
۲ مرداد ۹۷، ۲۳:۰۰
پاسخ:
واقعا محتمله. :)) 
۲۷ تیر ۹۷ ، ۲۳:۴۲
هایـ تن
آره گلش خیلی خیلی قشنگه، دیگه فراموشش نمی‌کنم
۲۷ تیر ۹۷، ۲۳:۵۱
پاسخ:
:)
۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۱:۱۰
ملیکا
چرا کره‌ای:-؟
قشنگه یا چی؟ :د
۱۹ تیر ۹۷، ۰۵:۵۵
پاسخ:
:‌))
یه مدت که سریال و برنامه‌های تلویزیونی‌شون رو می‌دیدم علاقه‌مند شدم. شرق‌زده شدم درواقع. :‌‌))
۱۰ تیر ۹۷ ، ۱۸:۱۷
ع. ا.
من واقعا فارسی رو خیلی دوست دارم :|
به نظرم ظلمی که شده اینه که زبان بین‌المللی فارسی نیست :))
۱۰ تیر ۹۷، ۱۸:۳۶
پاسخ:
:))
منم بدم نمیاد ولی واقعا این‌که همه‌چی انگلیسیه و این‌که خوندن‌شون به اندازه فارسی راحت نیست اذیت می‌کنه. که به نظر مشکل همون تنبلی منه بیشتر :))
ولی منم خیلی وقتا این طور بهش فکر می‌کنم که اگه فارسی‌زبان نبودم هیچ‌وقت فارسی یاد نمی‌گرفتم احتمالا و خیلی غم‌انگیز می‌شد. 
۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۱
ملیکا
نه، فقط دیدم کنکور داری گفتم امید بفرستم برات. :))
۸ تیر ۹۷، ۱۳:۲۷
پاسخ:
آهان؛ مرسی بازم ^^
۰۶ تیر ۹۷ ، ۲۱:۲۱
ع. ا.
با خوندن پستت نیاز پیدا کردم حس علاقه‌ی شدیدم بهت رو ابراز کنم.
خیلی دوسِت دارم بشر!
و خب، تولدت هم مبارک هرچند که الان هر چی به مغزم فشار می‌آرم نمی‌فهمم چرا یادم نبود سر موقع‌ش تبریک بگم. -حالا به روی خودم نمیارم که چند وقت پیشا یادم بود تولدت اوایل تیره ولی یادم نمیومد چندم-
۷ تیر ۹۷، ۱۴:۱۴
پاسخ:
چرا خب؟ :‌)) مرسی منم همین‌طور. ^^
مرسی خیلی. ><
۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۹:۳۴
ملیکا
فردا کلی خوشحال باشی. ^^
:-رهایی :))
۷ تیر ۹۷، ۱۴:۱۴
پاسخ:
ممنونم. :‌] 
می‌شناسم شما رو؟ :-؟
۰۲ تیر ۹۷ ، ۱۷:۳۱
Lora Larson
۱۸ ت مبارک باشه صبا ^___^
منم خوابم نمی‌بره و طبیعی ه :/ اصا فکر می‌کنم استرس هم نداشته باشم :)))
۲ تیر ۹۷، ۱۷:۵۳
پاسخ:
مرسى کلى ^—^ ><
واقعا عذابه. :)) 

ما شکیبا بودیم
و این است آن کلامی
که ما را به‌تمامی
وصف می‌تواند کرد.

یاد باد
  • ارديبهشت ۱۴۰۴
  • فروردين ۱۴۰۴
  • بهمن ۱۴۰۳
  • دی ۱۴۰۳
  • آذر ۱۴۰۳
  • مرداد ۱۴۰۳
  • تیر ۱۴۰۳
  • خرداد ۱۴۰۳
  • آبان ۱۴۰۲
  • خرداد ۱۴۰۲
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • تیر ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۰
  • آبان ۱۴۰۰
  • مرداد ۱۴۰۰
  • تیر ۱۴۰۰
  • خرداد ۱۴۰۰
  • فروردين ۱۴۰۰
  • آذر ۱۳۹۹
  • آبان ۱۳۹۹
  • شهریور ۱۳۹۹
  • مرداد ۱۳۹۹
  • تیر ۱۳۹۹
  • خرداد ۱۳۹۹
  • ارديبهشت ۱۳۹۹
  • فروردين ۱۳۹۹
  • اسفند ۱۳۹۸
  • بهمن ۱۳۹۸
  • دی ۱۳۹۸
  • آذر ۱۳۹۸
  • آبان ۱۳۹۸
  • مهر ۱۳۹۸
  • شهریور ۱۳۹۸
  • مرداد ۱۳۹۸
  • تیر ۱۳۹۸
  • خرداد ۱۳۹۸
  • ارديبهشت ۱۳۹۸
  • فروردين ۱۳۹۸
  • اسفند ۱۳۹۷
  • بهمن ۱۳۹۷
  • دی ۱۳۹۷
  • آذر ۱۳۹۷
  • آبان ۱۳۹۷
  • مهر ۱۳۹۷
  • شهریور ۱۳۹۷
  • مرداد ۱۳۹۷
  • تیر ۱۳۹۷
  • مهر ۱۳۹۶
  • شهریور ۱۳۹۶
  • مرداد ۱۳۹۶
قدرت گرفته از بلاگ بیان | قالب بیان؛ تغییر یافته توسط ص.