ولی خیلی عجیبغریبهها.
یسری آدم دوروبرمن که سر مسائل مختلفی گیر کردن و دلم میخواد بهشون کمک کنم و واقعا امیدوارم اتفاقهای خوب براشون بیفته و احساس بدی نداشته باشن. ولی نمیدونم. یا شاید نمیتونم. نمیدونم چی درسته واقعا. چه تصمیمی باید بگیرم. چهجوری کمک کنم.
و چیزهای بسیار دیگهای که نمیدونم.
و اینکه اصلا چرا تو همچین شرایطی باید باشن.
عجیبه کلا.
نتونستم منظورم رو خوب بگم. :( احتمالا به خاطر اینکه چندین مسئلهی مختلف رو سعی دارم در یک کلام بگنجونم.
مهم نیست. خوابم میاد.
And I don't know where we are all going
Life don't get stranger than this
آهنگه هم عجیبه حتی. مثلا این تو لیریکزش هست ولی هر چی تلاش میکنم دارم نمیتونم بشنومش. :))
عجیبه. عجیبه. عجیبه. عجیبه. عجیبه. عجیبه. ... بیمعنی شد؟ :))
وای؛ حالا این کلمهست. یه وقتهایی اینقد تو آینه به خودم زل میزنم که واسه خودم بیمعنی میشم. مثل این کلمهها که تکرار میکنیم و بعد اینجوری میشه آدم که آیا اصلا همچین کلمهای وجود داره؛ میپرسم که آیا اصلا منی وجود داره. نه به طور کلی و فلسفی و فلانها. دقیقا مثل کلمهها. همونقدر سطحی.
شایدم نه. نمیدونم.
عجیبه ولی کلا. و غیرواقعی. همهچی.