امروز سوار تاکسی بودم و مثل تقریبا همیشه تاکسی از لاین اونطرف رفت و بعد هم چراغقرمز رو رد کرد و داشتم به اینفکر میکردم که تو اینهمه باری که تو این مسیر تاکسی سوار شدم خودم که هیچی، هیچکس دیگهای هم تا حالا چیزی نگفته به یکیشون. که همون موقع خانومی که جلو نشسته بود برگشت بهش گفت چرا اینکارو کردی. واو. میتونم تلقین کنم یا چی؟ بعد دیگه تنها حرفی که داشتم این بود که I admire you واقعا. و خب، احساس گناه میکنم.