چه قد
همهچی
ساکت و
آروم و
خوبه.
کاش میشد
یه جوری
نگه دارم این فضا رو،
وقتی
کلّی تو شلوغیها گم شدم
فرار کنم
بیام اینجا.
.
چهقد
خلوت
و
آروم
و
بیتحرک.
خیابونا.
و
یه نسیم خنک.
چه قد
همهچی
ساکت و
آروم و
خوبه.
کاش میشد
یه جوری
نگه دارم این فضا رو،
وقتی
کلّی تو شلوغیها گم شدم
فرار کنم
بیام اینجا.
.
چهقد
خلوت
و
آروم
و
بیتحرک.
خیابونا.
و
یه نسیم خنک.
Under the moonlit sky, we see the forces die
Oh, ashes falling, oh, while it's falling
Under the moonlit sky, oh how you fall and die
so long now
so long now
به وقت غروب ولیعصر؛ هر چند کوتاه.
هنوز فکر چارشنبهی بردنه، یه عمره که باختهاشو رج میزنه.
پ.ن. حس میکنم منتظرم برگردم به ریتم روتین زندگیم، و حواسم نیست که اون ریتم روتین زندگیم تموم شده خیلی وقته.
نه این که الآن خیلی عجیبغریب باشه، و نه این که خوشم بیاد از داشتن ریتم روتین ... صرفا داشتم فکر میکردم الکی و شاید غیرارادی منتظر برگشتن به یه حالتیم که مدتهاست ازش گذشتم.